ن :
سلام .....
تمومش کن برو از درد من سر کیف شادی کن ...
تموم حض دنیا رو از این زجری که دادی کن .....
تمومش کن برو ، قلبم شکسته ، خستم از بازی ...
سوزوندی باور عشقو ، چه خوشحالی ، شدی راضی !!!؟؟
" ه.م غروب "
19:26 pm
1391/11/04
نظرات شما عزیزان:
بیا آخرین شاهکارت را ببین
مجسمه ای
با چشمانی باز
خیره به دور دست
شاید شرق، شاید غرب
مبهوت یک شکست
مغلوب یک اتفاق
سیاه قلب
سیاه بخت
مصلوب یک عشق
مفعول یک تاوان...
خرده هایش را باد دارد می بَرد
و او فقط خاطراتش را محکم بغل گرفته
بیا آخرین شاهکارت را ببین
مجسمه ای
ساخته ای...
به نام من...!!
پاسخ:سلام ..... ممنون ، قشنگ بود و درد آور .......... ه.م غروب
مجسمه ای
با چشمانی باز
خیره به دور دست
شاید شرق، شاید غرب
مبهوت یک شکست
مغلوب یک اتفاق
سیاه قلب
سیاه بخت
مصلوب یک عشق
مفعول یک تاوان...
خرده هایش را باد دارد می بَرد
و او فقط خاطراتش را محکم بغل گرفته
بیا آخرین شاهکارت را ببین
مجسمه ای
ساخته ای...
به نام من...!!
پاسخ:سلام ..... ممنون ، قشنگ بود و درد آور .......... ه.م غروب
تبادل لینک هوشمند